در سالهای اخیر، کاربردهای ارزهای دیجیتال و بلاک چین در زندگی روزمره بیشتر و بیشتر شده است. افزایش این کاربردها، از طرفی موجب مقبولیت هر چه بیشتر این فناوریها خواهد شد و از طرف دیگر باعث شناخت بیشتر آنها میشود. روی دیگر سکه، کاربردهای بسیاری است که تنها جنبه تبلیغاتی داشته و نمیتوان تکیه چندانی به آنها کرد.
به گزارش کوین تلگراف، با نگاهی به تاریخ ارزهای دیجیتال، یک حقیقت به وضوح قابل مشاهده است: هر بار که موجی از افزایش علاقه به سمت این حوزه ایجاد شده است، پیشرفتهای جدید نیز به دنبال آن ظهور کردهاند. دو عاملی که در این مقطع، تاثیر چشمگیری بر پیشرفت ارزهای دیجیتال داشتند، عبارتند از: جنون ICOها در سال ۲۰۱۷ و راهاندازی صرافیها.
کاربران ارزهای دیجیتال این روزها برای انتخاب صرافی موردنظر خود گزینههای زیادی دارند و به همین دلیل به سختی میتوان به آنها توضیح داد که ظهور این پلتفرمها در آن زمان چه تأثیر عظیمی روی بازار گذاشت. درست است که بیت کوین در ژانویه سال ۲۰۰۹ عرضه شد، ولی بیش از یک سال طول کشید تا Bitcoin Market، یعنی اولین صرافی ارزهای دیجیتال، در فوریه سال ۲۰۱۰ آغاز به کار کند. بعد از آن بود که صرافیهای دیگر، از جمله صرافی بدنام ام تی گاکس (MT.Gox)، هم کارشان را شروع کردند. از آغاز به کار Bitcoin Market تا زمانی که بیت کوین توانست به قیمت یک دلار برسد، کمتر از ۱۱ ماه طول کشید.
چند سال بعد و در سال ۲۰۱۶ قابلیت ایجاد توکن (ERC-20) بر بستر اتریوم فراهم شد. همه میتوانستند توکن یا همان ارز دیجیتال مخصوص خود را با بلاک چین اتریوم ایجاد کنند. این موضوع خیلی سریع تبدیل به جنون عرضه اولیه سکه (ICO) در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ شد. افراد به شدت در توکنهای بی ارزش سرمایهگذاری میکردند و قیمتها بدون هیچ منطقی بالا میرفت. جنون عرضه اولیه توکن، فارغ از اینکه مردم چه احساسی نسبت به آن داشتند، احتمالاً مهمترین رویداد تاریخ صنعت ارزهای دیجیتال بود. هنگامی که کارآفرینان حوزه فناوری متوجه شدند، ساخت ارز دیجیتال مخصوص خودشان چقدر آسان است، قیمت بیت کوین و شهرت بلاک چین اوج گرفت.
خیلیها پیش از رسیدن قیمت بیت کوین به اوج ۲۰,۰۰۰ دلاری، در مورد ترکیدن حباب عرضه اولیه توکن هشدار داده بودند. در چنین بازار نوظهوری که هر شرکتی برای خودش بدون هیچ محدودیتی توکن میساخت و میفروخت، ناکام ماندن تعداد زیادی از آنها غیرقابل اجتناب بود.
اما بازار ارزهای دیجیتال از این نظر با بقیه متفاوت است که اکثر اوقات ارزش فناوری زیربنای آن با ارزش کلی بازار یکسان فرض میشود و این بارزمستان ارزهای دیجیتال سردتر از همیشه بود. با پایین ماندن قیمتها از آغاز سال ۲۰۱۸ تا بهار سال بعد، ارزش درک شده بلاک چین هم به همراه ارزش اکثر توکن های عرضهشده پایین رفت. یکی از تحقیقات انجامشده در آن زمان نشان داد که تنها کمتر از نیمی از پروژهها تا پنج ماه پس از تاریخ فروش توکن هایشان، فعال باقی مانده بودند.
از زمان سقوط بازار در سال ۲۰۱۸ به بعد دیگر کاملاً مشخص شد که تنها با تبلیغات و اغراق درباره تواناییهای بلاک چین نمیتوان این صنعت را سر پا نگه داشت. درصد بسیار زیادی از شرکتهایی که قول داده بودند با عرضه توکنهایشان صنایع موجود را متحول خواهند کرد، شکست خوردند و این باعث شد که بسیاری از منتقدان بلاک چین را به عنوان «راهحلی که به دنبال مشکل است» معرفی کنند.
البته علیرغم این انتقادات، بیت کوین و بسیاری از آلت کوینها از این زمستان جان سالم به در بردند. اما چیزی که مشخص است این است که علت سرِ پا ماندنِ بسیاری از این نوآوریها این بود که آنها توانستند به وعدههای خود عمل کرده و یک کاربرد ملموس برای توکن هایشان ارائه کنند. امروزه نمونههای زیادی وجود دارد که اثباتی بر این ادعا هستند.
زنجیره تأمین یکی از بخشهایی است که در آن بلاک چین با ارائه یک راه حل شفاف برای اثبات اصالت کالا، از درب کارخانه تا مصرفکننده نهایی، حرف زیادی برای گفتن دارد. شرکت تحقیقاتی گارتنر (Gartner) اواسط سال ۲۰۱۹ گزارش داد که ۹۰ درصد پروژههای زنجیره تأمین مبتنی بر بلاک چین در شرف نابودی قرار دارند. طبق این گزارش دلیل شکست این پروژهها این بود که نتوانسته بودند به وعدههایی که در تبلیغاتشان عنوان کرده بودند، عمل کنند.
اما وجود چندین شرکت چند ملیتی معروف که از بلاک چین در زنجیره تأمین و تدارکات خود استفاده میکنند، نشاندهنده این است که این کاربرد (اثبات اصالت در زنجیره تأمین) دارای یک ارزش واقعی است. شرکت بزرگ حمل و نقل بینالمللی، مِرسک (Maersk)، در سال ۲۰۱۸ راه حل بلاک چین تریدلنز (TradeLens) را در سیستم خود که با ۹۰ شرکت همکاری دارد، پیادهسازی کرد. سیستمی که حالا شرکت تای کاستومز (Tai Customs) هم از آن استفاده میکند. شرکت کوکاکولا نیز با توسعه برنامه آزمایشی خود، نمونه دیگری از مؤثر بودن این فناوری است. با گذشت یک سال از این برنامه آزمایشی، کوکاکولا توانست شرکای خود را از دو شرکا به بیش از ۷۰ شرکت برساند.
بازیهای کامپیوتری هم یکی دیگر از موارد کاربردی است که بلاک چین میتواند ارزش خود را در آن نشان دهد. داراییهای مجازی درون بازی (سلاحها، لباسها و غیره) با بازار ۵۰ میلیارد دلاری خود یکی از بزرگترین کسبوکارهای دنیای امروز است. اما این کالاهای مجازی بدون وجود بلاک چین، متضمن هیچ ارزشی نیستند و تحت کنترل توسعهدهندگان و ناشران بازیها قرار دارند. توکن های منحصر به فرد، مثل توکن های بازی کریپتو کیتیز (CryptoKitties)، به کاربران این امکان را میدهند که مالکیت کامل داراییهای مجازی یکتای خود را در اختیار داشته باشند. از طرف دیگر چنین توکنهایی این پتانسیل را دارند که صنعت بازیهای رایانهای را کاملاً متحول کنند.
البته بلاک چین کاربردهای دیگری هم در این صنعت دارد. پرداخت های حوزه حق امتیاز یا رویالتی (Royalty) به توسعهدهندگان بازیها یکی از چالشهای همیشگی این صنعت بوده است. برای مثال توسعهدهندگان مایکروسافت برای حل مشکل تأخیرهای ۴۵ روزه در پرداختها به دلیل دشواریهای انجام محاسبات بهطور دستی و توزیع مناسب آنها، به دنبال حل این مشکل هستند. مایکروسافت به منظور توسعه یک راهحل خودکار و مبتنی بر بلاک چین برای پرداخت های مالکانه و ایجاد یک پروسه کاراتر و سادهتر، با شرکت ارنست اند یانگ (Ernst & Young) توافقنامه همکاری امضا کرده است.
از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ به بعد، کسب سود از حسابهای سپرده بانکی قدیمی، که محبوبیت بسیاری نیز داشت، تقریباً غیرممکن شده است؛ اما حسابهای سود دِه ارزهای دیجیتال راه تازهای برای کسب درآمد منفعل (Passive Income) ایجاد کردهاند که برای کسب سود نیازی به یک استراتژی پویای سرمایهگذاری یا سفتهبازیهای محض در بازارهای پر نوسان ارزهای دیجیتال ندارد.
یک از پرطرفدارترین راهها برای کسب درآمد اعطای وام (Lending) است. در این روش این امکان برای مالکان ارزها فراهم میشود که وجوه خود را روی یک پلتفرم وامدهی سپردهگذاری کرده و با ارائه وام به دیگر کاربران، درصدی را به عنوان سود دریافت کنند. راه بعدی که از طریق بلاک چین های مبتنی بر روش اثبات سهام فراهم شده است انجام اثبات سهام استکینگ (Staking) نام دارد که در آن کاربران ارزهای خود را به بلاک چین اختصاص میدهند و بلاک چین از طریق داراییهای افراد، تراکنشهای دیگر کاربران را تائید میکند.
سود حاصل از هرکدام از این دو روش معمولاً بسیار بالاتر از سود حسابهای سپردهگذاری بانکی سنتی است. البته در مقابل ریسک این دو روش هم بسته به نوع سرمایهگذاری و پلتفرم انتخابشده، میتواند بالاتر باشد.
کاربرد اصلی و مهم بیت کوین ذخیره ارزش است، کاربردی که امروزه هم یکی از مهمترین عوامل رشد این فناوری به شمار میرود.
در سالهای اخیر و در طول زمستان ارزهای دیجیتال یا بازار رکودی در این حوزه، شهروندان کشورهایی مثل ونزوئلا، آرژانتین و ایران برای محافظت از داراییهایشان در برابر تورم به استفاده از بیت کوین روی آوردند.
رویدادهای مهم جهانی در عرضه سیاست هم میتوانند در رویکرد مردم به استفاده از ارزهای دیجیتال، بهعنوان یک ابزار ذخیره ارزش، مؤثر باشند.
این کاربرد واقعی بلاک چین، بهعنوان روشی برای مبارزه با تورم، نشاندهنده این حقیقت است که ارتباط لازم بین فناوریهای نوظهور و مشکل عمده اقتصادِ این روزها برقرار شده است.
علیرغم مسیر رو به رشد ارزهای دیجیتال، باید اذعان کرد که هنوز جا برای پیشرفتهای بیشتر وجود دارد. این لزوم در پیشرفت در مورد موانع موجود برای پیوستن کاربران تازه به جامعه بلاک چین، که یکی از مشکلات عمده پیش روی حوزه ارزهای دیجیتال است، از اهمیت بیشتری برخوردار است. حتی امروز و در سال ۲۰۲۰ هم مالکیت ارزهای دیجیتال به معنای سروکار داشتن با فناوریها و پلتفرمهایی است که بسیاری از مردم با آنها آشنا نیستند. این مانع میتواند برای کاربرانی که آشنایی چندانی به فناوریهای روز ندارند، یک امتیاز منفی محسوب شود. البته اخیراً سازمانهایی مثل اسکریل (Skrill) سعی دارند تا این موانع را از سر راه بردارند.
البته اعتبار هم یکی دیگر از چالشهای پیش روی این فناوری است. ما تنها در سال گذشته شاهد ۱۲ حمله عمده به صرافیهای ارزهای دیجیتال بودیم. کلاهبرداریها همچنان به قوت خود باقیاند و همه روزه شاهد اجرای آنها هستیم. متأسفانه بسیاری از داستانها و اخباری که تیتر رسانههای معتبر میشوند مربوط به کلاهبرداری و دزدیها هستند. برای مثال میتوان به برنامه ملکه گمشده ارزهای دیجیتال (Missing Cryptoqueen) که از شبکه بیبیسی پخش شد، اشاره کرد. این برنامه در مورد ناپدید شدن موسس طرح کلاهبرداری وان کوین (OneCoin)، روخا ایگناتوا (Ruja Ignatova)، بود و به یکی از پربینندهترین برنامههای این شبکه بدل شد.
واقعیت این است که داستانهایی مثل این میتواند به سادگی روی قضاوت بسیاری از مردم نا آشنا به ارزهای دیجیتال تأثیر منفی داشته باشد.
هیچکدام از موارد ذکرشده نمیتواند تلاشهای فعالان مهم این صنعت برای بالاتر بردن اعتبار ارزهای دیجیتال را زیر سؤال ببرد. برای مثال کوین بیس همیشه سخت تلاش کرده است که خود را به عنوان صرافیای معرفی کند که میتواند ضمن تبعیت از قوانین وضعشده به کار خود ادامه دهد. این صرافی دومین شرکتی بود که توانست، مانند صرافیهای زاپو (Xapo) و بیت استمپ (Bitstamp)، مجوز بیت لایسنس (Bitlicense) را کسب کند. در انگلستان هم صرافی کراکن (Kraken) تحت نظارت مرجع راهبرد امور مالی انگلستان (FCA) فعالیت میکند.
البته ورود شرکتهای پرداخت و بانکهای معتبر به حوزه ارزهای دیجیتال هم برای پذیرش آن در میان کاربران تازهوارد حیاتی است. ورود این سازمانها به این حوزه میتواند از چند نظر مفید باشد.
اول اینکه ورود آنها باعث ایجاد یک پیوند محکم بین دنیای اقتصاد سنتی و دنیای جدید داراییهای دیجیتال خواهد شد. همانطور که قبلاً هم گفتیم ایجاد ارتباط بین بلاک چین و هر صنعت دیگری یکی از رمز و رازهای موفقیت در حوزه فناوریهای نوظهور به شمار میرود. علاوه بر این، حذف موانع موجود بر سر راه ورود کاربران جدید به این حوزه برای پذیرش گسترده این فناوری حیاتی است.
یکی دیگر از منافع مهم ورود سازمانها به این فناوری که کمتر به چشم میآید، افزایش اعتبار ارزهای دیجیتال در میان کاربران مبتدی است. مشکل بی اعتبار بودن ارزهای دیجیتال را میتوان از طریق پیوند آن با شرکتهای خدمات مالی معتبر و مورد اعتماد مردم، برطرف کرد.
یازدهمین سال عرضه بیت کوین برای فعالان این حوزه سال بسیار پر فراز و نشیبی بود؛ اما در همین زمان بود که این فناوری توانست از روشی برای اعتراض فعالان دنیای مجازی به ابزاری معتبر برای سرمایهگذاری تبدیل شود. تأثیرات مثبت این فناوری روی اقتصاد و صنعت دنیای ما تازه آغاز شده است. حذف هر بیشتر موانع سر راه ورود کاربران به این حوزه، به ارزهای دیجیتال کمک خواهد کرد که سریعتر جای خود را در زیرساختهای مالی موجود پیدا کنند. پس از آن خیلی زود میتوانیم شاهد پذیرش آن از سوی همه مردم دنیا باشیم.
The post چگونه ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۰ کاربردی میشوند؟ appeared first on ارزدیجیتال.